خط و خوشنویسی {معرفی بیش از ۱۰ نوع خط و ویژگی های آنها }

2

خط و خوشنویسی گسترش و شکل گیری طبقات اجتماعی و سلسله مراتب در جامعه، به وجود آمدن قدرت سیاسی مرکزی، ظهور مذاهب و معابد که مرکز قدرتی مذهبی هم بودند، همچنین وجود تبادلات تجاری و بازرگانی و نیاز به محاسبات مربوط به آنها وجود خط را به یک ضرورت واقعی تبدیل کرد. اختراع خط، بیشک از مهم ترین اختراعاتی است که تاکنون به دست بشر صورت گرفته است. ولی باید دانست که ابداع خط به یکباره نبوده است. در واقع زمانی که انسان تلاش کرد آنچه را می اندیشد نقش کند، وارد دنیای نگارش شد. اما تمدن از زمانی شروع شد که خط نمود عینی پیدا کرد.

فصل آغازین در تمام تمدنها یکی است. در مورد نوشتار و خط سومری، مصری، هیتی، کرتی و چینی و … روشن است که نخستین علامت ها طرح گونه یا به عبارتی نوعی تصویرنگاری و ترکیب تصویرنگاری ها بوده است و جالب آن که برخی از تصویرنگاریها که خاستگاهی در نقاط مختلف جهان و با فرهنگ های متفاوت دارند، با یکدیگر مشابه اند.

 به طور کلی مراحل تطور و تکامل خط را می توان به اختصار به چهار دوره تقسیم نمود:

۱. خط تصویری

٢. خط اندیشه نگار

٣. خط هجایی

۴. خط میخی

خط تصویری : که خود شامل دو مرحله شکل نگاری و علامت گذاری است. در مرحله شکل نگاری مهم ترین وقایع در زندگی انسان مثل شکار یا حیوانات مهم برای او به تصویر سیده شده است. تعداد فراوان تصویرها و عدم امکان نقش کردن مسایل عاطفی از اشکالات این روش نگارش بود.

کم کم تصويرها شكل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و انسانها برای بیان منظور و مقاصد خود از علایم قراردادی استفاده کردند. مثل علامت خورشید نشانه روز، مار علامت برکت و در بعضی جاها دشمنی.

خط اندیشه نگار، مفهوم نگار یا ایدئوگرام: نخستین تصاویر روی لوحه‌ها خط تصویری را تشکیل می دادند و چند تصویر اندیشه یا موضوعی را بیان می کردند. ترتیب چیزی به وجود می آید که به آن خط اندیشه نگار میگویند. مثلا کلمه گاو نمایشگر گاو بوده و مثلث نمایشگر زن، مثلث همراه علامت کوه یعنی زنی که از آن سوی کوه‌ها آمده است، یعنی کنیز.

پژوهشگران تاکنون ۱۵۰۰ نمونه این نوع خط تصویری را شناسا کرده اند. در این خط از تصاویری استفاده شده که برای بیان مطالب کوتاه کفایت می‌کرد. در این مرحله واژه اساس خط شد و برای هر واژه شکلی ساخته شده و از ترکیب آنها جمله شکل گرفت.

خط هجایی : با گذشت زمان و طی شدن دوره استفاده از حروف مصور دوره هجایی آغاز شد و برای هر هجایا سیلاب و یا هر اسمی علامت ویژه ای وضع شد.

خط میخی (الفبایی) : آخرین مرحله تکامل خط، خط الفبایی است.

خط در میان رودان (بین النهرین) : لوحه های گلی سومری که از معبد بزرگ اروک به دست آمده است، علاوه بر این که سلسله مراتب اجتماعی را مشخص می کنند، فهرستی از کیسه های غلات و چهارپایان را نیز در بردارد. به عنوان مثال یکی از مدارک به دست آمده در این زمینه الواح لاگاش است که به ۱۸ نانوا، ۳۱ آبجوساز، ۷ برده و یک آهنگر اشاره دارند، یا لوحه هایی بدست آمده که به مدارس سومری مربوط هستند و نشان میدهند در یک طرف لوح درس معلم و در طرف دیگر مشق شاگرد حک شده است.

خط در مصر : مصریان نیز برای نوشتن نوعی خط اختراع کردند که از تصویرنگاری مشتق شده بود و هیروگلیف نام گرفت که در اصل تعدیل یافته ی دوره اول محسوب میشود. هیروگلیف در زبان یونانی به معنی نوشته مقدس، خط خدایان (هیرو به معنی مقدس و گلبف به معنی حک کردن) است. قدیمی ترین هیروگلیف شناخته شده مربوط به هزاره سوم پ.م. است. خط هیروگلیف تا سال ۳۹۰ میلادی که مصر زیر سلطه رومیها قرار داشت تغییرات زیادی نیافت. گرچه طی قرنها علامت ها از ۷۰۰ شکل به ۵۰۰۰ شکل افزایش یافته بود. ناگفته نماند نظام هیروگلیف از همان آغاز نوعی خط واقعی بود. دی به وسیله آن می توانستند زبان گفتاری را به طور کامل ثبت کنند و به این ترتیب مه انتزاعی و عینی و متون کشاورزی، پزشکی، حقوقی، آموزشی، عبادی، داستان های سنتی و بطور کلی ادبیات در هر شکل با این نظام قابل ثبت و ضبط بود. این خط از سه نوع نظام نوشتاری تشکیل یافته بود. خط تصویری، با طرح گونه ای از اشیا و موجودات آوانگار با اشکالی که نمایشگر آواها بودند. معرف ها که علامت هایی برای تشخیص نوع ماهیت اشیا مورد نظر بودند.

در حدود ۶۵۰ پیش از میلاد خط جدیدی با اشکالی روان تر که در زندگی روزمره قابل استفاده بود پدید آمد که به خط دموتیک یا خط مردمی شناخته می شود. خطوط هیروگلیف و دموتی اگرچه از نظر ساخت درونی تفاوتی با یکدیگر ندارند ولیکن در ظاهر دو خط کاملا متمایز از یکدیگر به نظر می رسند. اگرچه خواندن خط دموتی دشوارتر است، اما این خط ابزاری شد برای گسترش سواد در میان طیف وسیع تری از جامعه. متن مندرج روی تخته سنگ معروف «لوح روزتا» که ژان فرانسوا شامپوليون فرانسوی با بررسی نوشته های آن خط هیروگلیف را رمزگشایی کرد به سه خط هیروگلیف، دموتیک و یونانی نوشته شده بود. طرز نگارش هیروگلیف به در صورت عمودی و افقی بود. در نوع اول بین سطرهای عمودی و افقی فاصله ای وجود نداشت، اما در ترکیب بندی، تصویر در یک سطح مربع قرار می گرفت. هیروگلیف های افقی عموما از راست به چپ نوشته می شد. خط کتابت مصری که از ساده شدن خط هیروگلیف به وجود آمد، به خط هیراتی یا خط کاهنی یا دینی معروف شد. این خط در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد به اوج شکوفایی رسید.

خط در چین : نظام نوشتاری چینی در حدود هزاره دوم پ.م. اختراع شد و حدود ۱۵۰۰ پ.م مدون گردید. بین سالهای ۲۰۰ پ.م. تا ۲۰۰م. منظم شد و تا امروز بی تغییر باقی مانده است. ماهیت واقعی زبان چینی در این است که یک صوت معین ممکن است بسته به طرز نوشتن آن چند معنی را برساند. مثلا آوای «شی» بر حسب چگونگی ترکیبش با عناصر دیگر می تواند به معنی دانستن، بودن، عشق ورزیدن، دیدن، توجه کردن، ترک کردن، قدرت، جهان، سوگند، گذاشتن، حساب کردن، راه رفتن، توضیح دادن، خانه و غیره باشد. معمولا هر حرفی با کلیدی همراه است که معنی بنیادی را به دست می دهد به اضافه یک عنصر آوایی که راهنمایی برای تلفظ است. وجود قواعدی مثل این که هر حرفی باید در یک مربع کامل محاط باشد و هر علامت باید با ترسیم عناصر تشکیل دهنده آن به ترتیب معینی نوشته شود، در واقع توجه دقیق به کیفیت های بصری و گرافیکی را نشان می دهد و به این ترتیب خط به عبارتی بخش مکمل هنر نقاشی چینی محسوب می شود.

خط و خوشنویسی

خط در کرت : در کرت باستان نیز در حدود ۲۰۰۰ تا ۱۲۰۰ پ.م. سه گونه خطی به وجود آمد که این مسایل زیادی را در برابر پژوهشگران قرار داده است. مجموعه ی بزرگی از نوشته ها که روی لوحه هایی سنگی یا گل رسی منقوش شده اند اما هنوز رمز گشایی نشده باقی مانده اند. خط نخست که از نشانه های تصویری استفاده می کند و تاکنون حدود ۱۴۰ نشانه آن فهرست شده است، در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰ پ.م. در مراحل مختلف تکامل به کار می رفته و به صورت کنده کاری هایی کوتاه، بر مهرهای سنگی و به ندرت نیز به شکل قلمزده بر گل رس بدست ما رسیده است. چهره انسان، اجزا بدن، حیوانات خانگی، نمادهای مذهبی، کشتی، گندم، شاخه زیتون و برخی علایم هندسی از جمله این علایم هستند، اما تعداد این نشانه ها برای خطی تصویری اندک است.

از همین منطقه نوشته هایی از حدود ۱۷۰۰ پ.م. بدست آمده که گونه خطی دیگری با حدود ۸۵- ۷۵ نشانه را نشان می دهند. به نظر می رسد این مدارک مربوط به نوعی خط کجایی باشند. در این نوشته ها چند نشانه تصویری نیز به چشم می خورد. نوشته ها عمدتا بر کتیبه های کوچک و بیشتر به شکل رشته های چهار گوش نوشته شده و هر رشته چهار تانه خط را شامل می شود.

در فاصله ۱۲۰۰-۱۴۵۰ پ.م. گونه دیگری به کار می رفته که تنها خط کرتی است که کاملا کشف شده است. متن این نوشته ها بیشتر مربوط به حسابرسی، فهرست کالاها، توزین، صادرات و سایر امور تجاری است. پس از سال ۱۱۰۰ پ.م. هنگامی که تمدن کرت رو به افول نهاد مهارت نوشتن نیز از میان رفت.

خط در دره سند : از دره موهنجودارو و هاراپا نیز نوشتارهایی از هزاره سوم پ.م. به دست آمده است که هنوز رمز گشایی نشده و اسرار این شهرها همچنان در پرده ابهام باقی مانده است. این خط نیز همانند خطوط هم عصر خود تصویری است. اما به نظر نمی رسد مانند خط مصری به گونه های شکسته و یا چون خط میخی به شکلی انتزاعی تکامل یافته باشد. خط سند دارای ۴۰۰ نشانه است و گویا از سمت راست به چپ نوشته می شده است. اما هنوز مشخص نیست این خط در خدمت مقاصد اداری و بازرگانی بوده یا در امور دینی به کار می رفته است.

نخستین کتیبه های به دست آمده که به طور قطع با نوعی خط هندی نوشته شده اند، فرمان های آشوکا (۲۷۲-۲۳۱ پ.م.) هستند که بر صخره کنده شده اند. این فرمان ها به دو خط متفاوت اما کاملا تکامل یافته خروشتی و برهمایی نوشته شده اند.

خط میخی : در حدود سال های ۲۹۰۰ پیش از میلاد نوعی تکامل در خط ایجاد شد. از آنجا که ترسیم خطوط منحنی در گل خشک شده راحت نیست، کم کم انحنای خطوط تصویری از بین رفته و جای خود را به خطوط مستقيم دادند. برای ترسیم شکل ها از نی استفاده می شد. نیها را به شکل مثلث می تراشیدند و خط مستقیم روی الواح نیز شبیه مخ می شد و به این ترتیب خطی که ما آن را میخی مینامیم شکل گرفت. میخها به شکل میخهای عمودی، مایل و افقی بود. خط الفبایی قدیم خط میخی بود و محققان همگی اتفاق نظر دارند که نخستین بار واضع این خط اقوام سومر بوده اند. آنان در حدود چهار الی پنج هزار سال پیش از میلاد در جلگه میانرودان ساکن بوده اند. مجموعه ای از فهرست علامات پیدا شده که به نظر می رسد برای کاتبان به منزله فرهنگ لغات و در ضمن کمکی برای آموزش خط و نوشتار بوده است. یک علامت ممکن بود چندین معنی داشته باشد. مثل پای انسان که به معنای راه رفتن، سرپا ایستادن، حرکت و … بود. با این تعدد معنی علامت ها کم شدند و در حدود ۶۰۰ علامت رسیدند. این خط توسط آکادها که در شمال شرقی جلگه میانرودان در سه هزار سال قبل از میلاد ساکن بوده اند ساده تر گشت و بعدها آشوری ها، عیلامیها و بابلی ها این خط را از آنان اقتباس کردند.

هنگامی که علامت ها به صورت نمودی از آواهای گفتار شفاهی در آمدند گام مهمی در پیشرفت خط برداشته شد. بازنمایی آواهای گفتاری ریشه خط نوشتاری واقعی است. بدین ترتیب خط از سر آغازهای ساده خود که به عنوان وسیله ای برای محاسبه ابداع شد به تدریج تکامل یافت و نخست به منظور یادداشت و سپس برای ثبت گفته ها و محاورهها مورد استفاده قرار گرفت و رفته رفته وسیله ای شد برای ایجاد ارتباط جدید، بیان اندیشه ها و توصیف احساسها و به دنبال آن ضرورت و عملا مکاتبه، خدمات پستی و حتی پاکتهای کی رسی نیز ابداع شد. مزیت عمده این نخستین نظام نوشتاری آن بود که زبانهای دیگر و از سومری و کلدانی هم برای نوشتن می توانستند از آن سود جویند. مثلا زبان رسمی دلت عیلام با حروف میخی نوشته می شد. عیلامیان از اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد حضوری پررنگ در تاریخ ایران دارند. البته در ایران الواح شمارشی پیش از شکل گیری خط در میان رودان بسیار پر کاربرد بوده و در جنوب غرب و حتی در فلات مرکزی نمونه های این الواح عددی بدست آمده است.

همچنین هیتی های آسیای صغیر نیز خط میخی ساده شده را استفاده می کردند. هیتی ها در ۱۲۰۰-۱۴۰۰ پیش از میلاد دارای تمدنی بسیار ثروتمند و نیرومند بودند.

بدین ترتیب بین هزاره های سوم تا اول پ.م. خط میخی در منطقه میانرودان اختراع شده و در جنوب تا فلسطین و در شمال تا ارمنستان گسترش یافت. از دیگر نشانه های انعطاف پذیری این شیوه نوشتار می توان به کتیبه های هخامنشی اشاره کرد که به سه زبان عیلامی، بابلی و فارسی باستان و همه با حروف میخی نوشته شده اند.

الفبا : الفبا مجموعه حروفی است که با ترتیبی قرار دادی مرتب شده و صداهای یک زبان را بیان کند. البته برای نوشتن با الفبا تعداد محدودی علامت در اختیار خواهد بود و این موضوع باعث میشود امکان نوشتن همه آواهای زبان مربوطه وجود نداشته باشد.

اگرچه روند دقیق این تغییر و تحول از خط تصویری تا خط الفبایی و این که این ابداع به ابتکار کدامیک از اقوام بشر صورت گرفته، هنوز معلوم نشده است که اما اصطلاح الفبا که از دو کلمه آلفا ویتا تشکیل گردیده است در زبان فنیقی به معنی گاو و خانه است. بر مبنای کتیبه ای از سده ۱۴ پ.م. که از «اوگاری» در کرانه سوریه بدست آمده است، فنیقی ها ابداع کننده الفبا بوده اند. نخستین خط الفبایی از ۲۲ حرف بی صدا تشکیل شده بود. حدود ۸۰۰ پ.م. در شهرهای سوریه جدید که در آن زمان آرام نامیده می شد، الفبای دیگری متداول گشت که از بسیاری جهات شبيه الفبای فنیقی بود. خط و زبان آرامی اثر مهمی در تاریخ باقی گذاشت.

خط در ایران : اولین خطی که ایرانیان مورد استفاده قرار می داده اند خط میخی بوده است. ایرانیان خط میخی را با ابتکارات و تصرفاتی که در آن ایجاد کردند، به صورت ای درآورده و بسیاری از علائم آن را که بالغ بر هشتصد علامت یا بیشتر بوده حذف، این خط از خطوط دیگر کامل تر و به مراتب ساده تر و زیباتر جلوه کرد و ای آن از دوران هخامنشی باقی مانده و گواه این مدعاست.

خط میخی ایرانی از چپ به راست نوشته می شد و « دارای ۳۶ حرف، ۲ واژه جداکن و ۸ اندیشه نگار بود.» استفاده از هر سه نوع خط میخی (عیلامی، بابلی و پارسی) در دوران هخامنشی رایج بود.

برای نوشتن زبانهای ایران باستان و میانه از چندین الفبا استفاده شده است که ماخذ همه آنها سه الفبای میخی، بلخی و آرامی است. ایرانیان الفبای میخی را از اکدیان گرفتند که آنها نیز خود این الفبا را از سومریان گرفته بودند. ماخذ الفبای بلخی یونانی و ماخذ الفباهای دیگر آرامی است.

در دوران سلوکی استفاده از خط یونانی علاوه بر مقدونیه، در مصر، سوریه، ایران، سرزمین های شمالی هند نیز متداول بود.

در دوره اشکانیان همزمان با استفاده از خط یونانی، خط پهلوی پارتی نیز رواج داشت. در واقع پس از هخامنشیان دوره زبانهای میانه است. در دوره میانه دو گروه زبان رایج بود: گروه ایرانی میانه شرقی شامل زبان بلخی، سکایی، خوارزمی و سغدی. گروه ایرانی میانه غربی شامل پهلوی اشکانی و فارسی میانه.

در دوره ساسانی هفت نوع خط متداول بود. هر یک از این خطوط جهت نوشتن متن و یا موضوعی خاص استفاده می شدند که با توجه به نظام طبقاتی دوران ساسانی آشنایی با تمامی خطوط هفتگانه برای همگان مجاز نبود.

در دوره ساسانی هفت نوع خط متداول بود. هر یک از این خطوط جهت نوشتن متن و یا موضوعی خاص استفاده می شدند

پنج طبقه شغلی در دوران ساسانی عبارت بودند از :

۱. طبقه موبدان و روحانیان.

 ۲. طبقه ارتشتاران و نظامیان

 ۳. طبقه دبیران و کارمندان دولتی

 ۴. طبقه استريوشان یا کشاورزان.

۵. طبقه هوتخشان یا پیشه وران.

طبقه کشاورز و پیشه‌ور حق تحصیل و یادگیری نداشتند و افراد سایر طبقات نیز تنها می توانستند یکی از این خطوط را بیاموزند. خطوط هفتگانه رایج در دوره ساسانی به شرح زیر است :

  • خط «دین دبیره» که دارای شصت حرف بود و برای نوشتن متون مذهبی و اوستا به کار می رفت.
  • خط «هام دبیره » که با آن احکام دادگستری و حسابهای خزانه دولتی را می نوشتند.
  • خط « گشته دبیره » که کتیبه ها و نوشتار روی سکه ها را با این خط می نوشتند.
  • خط «نیم گشته دبیره » که دارای بیست و هشت حرف بود و برای نوشتن متون فلسفی و پزشکی به کار میرفت.
  • خط «فرورده دبیره» با سی و سه حرف برای نوشتن فرامین شاهان ساسانی مورد استفاده قرار می گرفت.
  • خط «راز دبیره » که یادگیری آن مختص شاهان بود و آموختن آن برای دیگران جرم حساب می شد.
  • خط «ویسپ دبیره » با سیصد و شصت و پنج حرف فراهم کننده امکان نوشتن آواهای طبیعی و تمامی زبان های معمول در آن زمان را داشت. از بین این خطوط تنها سه خط گشته دبیره، دین دبیره وهام دیره در دست است.

در سال ۲۵۴ هجری یعقوب لیث صفاری زبان فارسی را زبان رسمی ایران کرد. الفبای عربی که برای نوشتن زبانهای مختلف ایرانی به کار برده شد از الفبای آرامی گرفته شده است.

خط عربی : مانند خط عبری مشتق از الفبای فنیقی است. نخستین خط واقعی عربی در سال های ۵۱۳-۵۱۲ میلادی ابداع شد. خط عربی بنا به نظر جمعی محققان ماخوذ از خط نبطی است. خط نبطی نیز ماخوذ از خط آرامی و از گروه خطوط سامی شمالی است. خط نبطی منشا پیدایش خط نسخ و خط سریانی منشا پیدایش خط کوفی کهن یا حیری شد.

بنابر سنت نخستین متون کتاب مقدس مسلمانان، قرآن کریم به عربی نگارش یافت و با گسترش سریع دین اسلام در سرتاسر جهان موجبات رواج خط عربی فراهم گردید. در واقع کاربرد خط عربی خیلی بیشتر از زبان عربی متداول گشت. کما این که با فتح ایران به دست مسلمانان خط ایرانیان تغییر کرده و زبان فارسی با خط عربی به نگارش در آمد. اما زبان فارسی با ریشه ای هند و اروپایی با زبان عربی که ریشه ای سامی دارد بسیار متفاوت است و تغییر نیز نکرده و به حیات خود ادامه داده است.

ویژگی واقعی خط عربی در این است که می تواند اشکال گوناگونی به خود بگیرد. در دین اسلام ترسیم شمایل خداوند و پیامبر و دیگر شخصیت های مقدس ممنوع است. در برخی از فرقه ها حتی تصویر گری انسان نیز جایز نیست. بنابراین خوشنویسی به صورت عنصر اصلی و اساسی طرح های تزیینی در مساجد و سایر بناها در آمد و تنوع صوری و مفهومی قابل توجهی یافت که از خط کوفی قدیمی تا خوشنویسی های امروزی گسترش می یابد.

خط کوفی : با توجه به اسناد تاریخی موجود، قبل از ظهور اسلام خط در میان عربها رواج داشته، این سرزمین محل تردد کاروان های بزرگ بازرگانی بوده که این کاروانها کی مسافرت های خود به قصد تجارت به حیره که پایتخت دولتی بنام لخمی در جنوب کوفه فعلی بوده است، یک نوع خط را که بین سریانی ها متداول بود، فراگرفتند و آن را در بی حجاز معمول ساختند. این خط « السطرنجیلی » نام داشت و پس از رواج آن توسط کس در جزيره العرب و شهرت ظهور آن در شهر کوفه آن را کوفی نامیدند.

در واقع خط عربی در قرون اولیه اسلامی خط کوفی بوده و خط نسخ که خط امروز عرب ها می باشد، از خط کوفی پدید آمده است. خط عربی ابتدا دارای چهار سبک: مکی، بدنی، بصری و کوفی بوده است. اما از اشکالات خط عربی این بود که نقطه نداشت و با گسترش اسلام در کشورهای دیگر و این که زبان عربی برای خواندن قرآن مورد استفاده قرار می گرفت، نداشتن نقطه در خواندن قرآن تولید اشکال می کرد و موجب غلط خوانی آن می گردید. از این رو شخصی بنام ابوالاسود دوئلی در زمان معاویه بر آن شد تا برای خواندن صحیح قرآن دستوری ایجاد نماید. وی نقطه را به عنوان اعراب برای خط انتخاب کرد. دیری نپایید که برای حروف، نقطه و برای اعراب علاماتی به وجود آوردند. این خط در طول سه سده رواج پیدا کرد و در دوره عباسی شیوه های مختلف و متعددی از آن پدید آمد. به طوری که به دو شاخه مغربی و مشرقی تقسیم شد.

خط کوفی مغربی را شامل قیروانی( اندلسی، قرطبی، فاسی)، تونسی، جزایری، سودانی و خط کوفی مغربی را شامل مکی، مدنی، کوفی، بصری، شامی و مصری دانسته اند.

خط کوفی در ایران : در ایران پس از انتشار دین اسلام تقریبا از نیمه دوم قرن اول هجری، خط کوفی جایگزین خط پهلوی ساسانی و دین دبیره اوستایی گردید. خط کوفی بیش از پنج قرن مورد استفاده ایرانیان قرار گرفت. در کتابت قرآن، نگارش کتیبه های مختلف و تزیینات بنا، ظروف سفالین، فلزی و سنگ گورها از این خط استفاده می شد. ولی خط مورد استفاده ایرانی ها برای سایر مسایل خط نسخ بود که با نسخ جدید تفاوت داشت و همین خط بعدها اساس خط فعلی و معروف ایرانی یعنی نستعلیق شد.

خط کوفی به سه نوع ساده و تزیینی و بنایی با معقلی تقسیم می شود. درنوع ساده آن اصول و قواعد تقریبا به همان شکل اولیه خود پایدار ماند. اما در نوع تزیینی به غیر از رعایت اصول به مدد قریحه و استعداد ایرانی ضمن تصرفات و ابداعات بسیار، قرینه سازی، نظم، فضاسازی مناسب و تزیینات هندسی و گل و برگ همراه حروف به کار برده می شد. شیوه های متعدد موسوم به شجری یا مشجر، مورق، مزهر، مظفر، معشق و موشح از جمله خطوط کوفی تزیینی هستند.

در اوایل سده چهارم هجری ابن مقله بیضاوی شیرازی ملقب به ابن مقله بغدادی حطهایی را که از کوفی منشعب شده بود، تکمیل ساخت و اصل خط را بر مبنای سطح و اور پایه گذاری کرد. وی از خط کوفی که بیش از پنج دانگ ونیم سطح و نیم دانگ دور است، خط نسخ را با دو دانگ دور و چهار دانگ سطح بنا نهاد و آموزش آن را بر مبنای شه تنظیم کرد و با قواعد و اسلوبی محکم از همین خط، خط دیگری ابداع کرد که آن ا محقق نام گذاشت و یک دانگ بردور آن افزود. سپس آن را تحت قاعده ی صحیحی در آورد که به ایجاد ريحان منجر شد. محقق و ریحان را به عناي تعب داد و موجب روا۔ آن بین مردم گردید. آن گاه خ ث ريحانی را که در دنگ شوز و چهار تگ داشت، بیرون آورد و برای آن قواعدی تب کرد تا مرد اهل مواد توش آنرایم ظاهرا این خطوط پیش از وی نیز استفاده می شده است، اما این من، با نبوغ و استعداده که داشت این شش خط را از سایر خطوط متمایز کرد. وجه تمایز این خطوط اخلاق در شکل حروف و کلمات نسبت به سطح و در هر کدام است. این شش نوع خوراک از نسخ استخراج گردیده است، خطوط اصول با اقلام ته گویند: محتو، نسخ، ريحان توقيع، ثلث، رفاع.

ابن مقله که آنها را بسیار خوب مینوشت برای این خطوط دوازد، اصل تعین کرد: ١- ترکیب ۲- کرسی ۳- نسبت ۴- ضعف ۵- قوت ۶-سطح ۷- دوز ۸- صعود ۹- مجازی نزول مجازی ۱۰- اصول ۱۱- صنا ۱۲- شأن

خط نسخ با توجه به حروف متحتی و قوس دار نسبت به اقلام دیگر سهل نرو واضح تر بود و همین موضوع باعث مقبولیت آن نزد عموم مردم گردید و برای کتابت قرآن جایگزین خط کوفی شد. از آثار ابن مقله یک جزوه قرآن، یک قطعه خط و رساله (فی العلم الخط)، به یادگار مانده است.

پس از این مقله، ابوالحسن علاء الدين على بن هلال معروف به این بواب اصلاحات بزرگی در خط نسخ به عمل آورده و اسلوب و تناسبات بهتری بر شیوه ی ابن مقله در خط نسخ وضع نمود که پس از گذشت هزار سال هنوز محکم و پابرجاست. وی خط را به میزان نقطه تنظیم کرد و در زمان او محقق و ریحان ترقی و رواج پیدا کردند و رو به تکامل گذاشتند. این بواب که حافظ کل قرآن مجید بود، ۶۴ نسخه قرآن کتابت نموده و اشمازی نیز در آداب خوشنویسی و لوازم آن دارد.

جمال الدین باقوت مستعصمی معروف به قبله الكتاب، از بزرگ خوشنویسان دوره اسلامی بود که در قرن هفتم هجری پا به عرصه وجود گذاشت و به این خطوط تکامل بخشد شاگردان زیادی را تربیت کرد که هر یک در رشته ای از این خطوط به استانی رسید

به طور کلی از اواخر سده هفتم تا دهم هجری را نقطه عطفی در تاریخ سرزمین پ ر اسلامی باید دانست. زیرا در خشش بزرگان و شخصیت های علمی، ادبی، فلسفی و عروسی هم چون سعدی، حافظ، مولوی و بسیار دیگر از مشاهیر و نوابغ را با خلق آثاری جاودانه عنوان تضمین کننده نهضت علمی، فرهنگی در خود دارد.

به مدد ذوق و استعداد سرشار هنرمندان ایرانی به ترتیب سه خط دیگر در میان خه اسلامی جلوه گر شد، به نام های تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق که باید آنها را خطوط خاص ایرانی دانست. زیرا، اگر چه الفبای این خطوط همان الفبای گرفته شده از عربی است، ولی شکل و ترکیب آنها با سایر خطوط اسلامی متفاوت است. حتی ترکیب و گردش حروف در آنها شباهت به خطوط باستانی ایرانی یعنی پهلوی و اوستایی دارد. این سه خط به تناوب در ظرف مدت سه سده وضع شد و ایرانیان با سلیقه ی مخصوص خود در مدت کمی آن خطوط را به کمال شیوایی رساندند، اگرچه خطاطان سایر کشورهای اسلامی مانند هندوستان و عثمانی و حتی مصر از این خطوط تقلید کردند، با این وجود هیچ گاه به پایه ایرانیان در آن خطوط نرسیدند. البته در مورد واضع خط تعلیق اختلاف نظر وجود دارد. عده ای معتقدند که حسن بن حسین علی فارسی کاتب، در زمان عضدالدوله دیلمی (۳۷۲-۳۲۲ ه.ق.) اولین کسی است که از خط نسخ و ثلث و رقاع، خط تعلیق را استخراج نموده، اما عده ای دیگر واضع خط تعلیق را خواجه ابوالعال می دانند و معتقدند وی تعلیق را از فروعات خطوط کوفی و پهلوی استخراج کرده و برای پ، ژ، چ، سه نقطه تعیین کرده است. تا آن زمان سه نقطه گذاردن معمول نبود. اما متأسفانه از هیچ یک از این دو مشخصاتی در دست نیست.

خط نسخ : این خط را مستدیر (دایره مانند)، خط مجازی و خط قرآنی نیز گفته اند. زیرا در آن ایام قرآن مجید را با این خط می نوشتند. پس از رونق خط کوفی، تحت تاثیر آن در نامه ها و مکاتبات فوری، دفاتر و نسخه نویسی به کار می رفت. نام نسخ پیش از ابن مقله مشخص نیست. دوران زیبایی خط نسخ را باید از اواخر قرن سوم و آغاز سده چهارم هجری به بعد دانست. زیبایی خط نسخ در عصر اتابکان (۵۴۵ ق .) پدید آمد، به گونه ای که به نسخ اتابکی معروف شد و قرآن ها را به جای کوفی با این خط می نوشتند و در اواخر قرن ششم هجری از رواج خط کوفی کاسته شد. شیوه نسخ تا آغاز سده دوازدهم هجری رونق داشت. از آن پس به مدت دو قرن رو به انحطاط گذاشت. اما امروزه خط نسخ دوباره رونق گرفته است.

خط نسخ خطی است کامل، منظم و واضح که به ویژه با اعراب، در کلمات آن اشتباهی دیده نمی شود. حرکات قلم در آن معتدل و گردش قلم گرم و نرم است. قط قلم بریدن سر قلم از عرض را قط گویند) در این خط اگر به شیوه ثلث نوشته شود مایل و اگر به شیوه نستعلیق نوشته شود بین صاف و مایل است.

شناخت اقلام سته

خط محقق: خوشنویسان خط محقق را پدر خطوط و خط ثلث را مادر آنها می دانند. و آنها از کوفی مشتق شده و سابقه ی آنها به صدر اسلام می رسد. مورخین اسلامی از جمله ابن ندیم می گوید تا آغاز دولت عباسی مردم به همان شیوه ی قدیم یعنی کوفی و قلم جليل و تنوعات آن که آن را خط موزون می گفتند، می نوشتند. با آمدن خان هاشمی نوشتن قرآن به آن خط اختصاص یافت و خطی پیدا شد که به آن عراقی می و این خط، خط محقق بود. به خط محقق خط وراقی هم می گفتند. وراقان خطاطان بودند که خود از فضلا و علمای عصر بودند و کارشان استنساخ و تصحیح کتاب های علمی و ادبی بود که پس از نوشتن و تصحیح آنرا زینت داده و جلد کرده و به معرض فروش می گذاشتند. مانند ابوحیان توحیدی و اسحاق ابن الندیم مولف الفهرست. از آنجا که آنها با این خط می نوشتند به این خط وراقی هم می گفتند.

محقق به معنی صحیح، منظم، تام و تمام است. بنا به اظهار ابوحیان توحیدی، نخستین شرط نوشتن محقق تلاش در راه صحیح و کامل نوشتن حروف است. محقق قلم ویژه وراقان بود و از آن به عنوان قلم دیوانی استفاده نمی شد.

خط ریحان : این قلم را از آن جهت ریحان می گویند که در ظرافت و لطافت همچون گل و برگ زیبا است. خط ریحان که طی سال ها بعد از محقق شکل گرفت از زمان ابن بواب رواج بیشتری یافت. تا قرن دهم و یازدهم خطوط محقق و ریحان در کشورهای اسلامی در نوشتن قرآنها و دیوانها به کار می رفت، ولی بعد از آن به تدریج از رواج آن کاسته شد. « خط ریحان تنها خطی است که از قلم ۱/۵ میلیمتر درشت تر نوشته نمی شود. چون در این صورت آن را همان خط محقق می نامند.»

خط ثلث : عباسیان به ویژه مامون با تشویق خطاطان در ترویج و توسعه خطوط نقش مهمی داشتند. در این عصر خطوط موزون و اصیلی پدید آمدند. در میان قلم های این دوره از ثلثين که برای کارهای عادی و پرحجم به کار می رفت ، ثلث کبیر، خفيف ثلث کبیر، قلم ثلث، خفيف ثلث نام برده شده است. قلم جلیل برای نوشتن کتیبه های درشت مورد استفاده قرار می گرفت. از خط طومار که اندکی قلم آن از جلیل یا جلی ریزتر است، برای نوشتن روی طومار که خط معیار استاندارد برای مکاتبات رسمی بوده است، استفاده میشد. به قلم هایی که پهنای نوک آنها دو – سوم پهنای قلم طومار بود، ثلاثين (به معنای دوسوم) گفته میشود و به آنهایی که پهنای نوک آنها به سوم پهنای قلم طومار بود، ثلث به معنای یک سوم گفته می شد خط تله در ایران برای نوشتن کتیبه، قطعات، پشت جلد کتاب ها و سرلوحه ها، عناوین و تفسی اجزای کتاب و .. به کار می رود. مخصوصا خط کتیبه ای آن در کاشیکاری جلوه خاصی دارد. از ثلث نویسان این دوره آثاری بر جای نمانده است. در این میان ابن مقله برجسته ترین ثلث نویس قرن چهارم است.

 خط توقيع : خط توقیع و سپس رقاع بعد از ثلث به وجود آمدهاند. ابن ندیم در کتاب الفهرست، قلم توقیع را برابر خفيف ثلث گرفته و رقاع را از خفيف ثلث، ثبت کرده است و چندان تفاوتی بین آنها قائل نمی شود. شکل و ظاهر خط توقيع نشان می دهد که از مشتقات علت است. خط توقیع دو گونه است، یکی اجازه که در کشورهای عربی متداول است و دیگری شیوه ای که در کتاب صبح العشی معرفی شده است: “قلم التوقيع بدان جهت نامیده اند که خلفا .وزراء داستان و نامه ها با آن می نوشتند و آن را قلم توقيعات هم می گفتند. امروزه در ایران توقيع جای خود را به رقاع داده است. اما در کشورهای اسلامی عربی فقط اجازه به کار می رود و توقيع قدیم جز در قطعات قدیمی دیده نمی شود. خط توقیع یکی از خطهای انتخابی یاقوت مستعصمی بوده است و تا مدتی پایان کتاب ها و قرآنها را با آن می نوشتند. پس از مدتی خط رقاء که آسان تر از توقيع بود به جای آن به کار رفت و توقیع از رواج افتاد.

خط رقاع : قلمی است که در مرقعات به کار می رفت. رقعه ها برگهای کوچکی بودند که در مکاتبات لطيف و داستانها و حکایات به کار می رفتند. شکل خط رقاع به طور کلی در ترکیب و اجزاء مانند ثلث و توقیع است و با توقيع تفاوت های کمی دارد.

چنان که :

۱. دور قلم رقاع مایل تر و زبانه قلم آن در تراش کوتاه تر از توقیع است.

۲. حروف این خط ریزتر و لطیف تر از توقیع است.

٣. در حروف افقی و کشیده ها سرک لازم نیست.

۴. بسته بودن حلقه های ف، م و واو ، حتى لام مجاز است.

۵. حروفی در رقاع استفاده می‌شود که در ثلث و توقيع وجود ندارد. مانند الف مماله که بطرف راست کشیده می‌شود.

رقاع خطی گرم است که قلم در آن آزادانه تر از ثلث و توقیع حرکت می کند. تقریبا تمام آن دور است و کمتر از یک ششم سطح در آن دیده می شود. حروف پر، ریز و کوتاه نوشته میشوند و به این خاطر قلم آن مدور است. یعنی تقریبا دو نیش آن مساوی تراشیده میشود. از دیگر مشتقات خط ثلث می توان به خط غبار و خط مسلسل اشاره کرد که به نوعی به رقاع مربوط میشوند.

خط تعليق : خط تعلیق یکی از خطوط اختراعی ایرانی و اسلامی است. این خط که برگرفته از خطوط رقاع و توقیع است، توسط خواجه تاج سلمانی در سده هفتم هجری قمری بتاع شد. خط تعلیق برای تحریر کتاب ها و دیوانه‌ای شعر به کار می رفت و تا سده هشتم هجری قمری رو به تکامل بود. خط تعلیق خاص منشیان و کاتبان دیوان بود که آن را گاهی من ترسل نیز می گفتند. این خط دارای پنج دانگ دور و یک دانگ سطح است. دوران رونق خط تعلیق از آغاز پیدایش آن تا اوایل سده دهم هجری قمری بود و پس از پیدایش نیا نستعلیق از رواج آن کاسته شد و کمتر از آن استفاده گردید.

خط شکسته تعليق : شکسته تعلیق خطی است متداخل و پیچیده که به سرعت… و به هم پیوستن حروف جدا در آن، مرسوم است. به طوری که گاهی چندین ی صورت پیوسته می نویسند. در واقع نیاز به تندنویسی موجب شد که در پیوستگی حروف و کلمات مجاز شمرده شود و سرعت کتابت آن بیشتر شود و برای نده.. مراسلات مناسب گردد. این مرحله را شکسته تعليق گویند.

خط نستعلیق : تقریبا در نیمه دوم قرن هشتم خط دیگری بنام نستعلیق، به عنوان دومی خاص ایرانیان خودنمایی کرد. ذوق و سلیقه ایرانی پیچیدگی و بی نظمی دوایر ناقص خط تعل را با خط نسخ که خطی منظم و معتدل و زیبا بود تلفیق کرده و خط سومی کهنه کندنه نسخ و نه نواقص تعلیق را داشت، به وجود آورد. خطی دور از افراط و تفریط، بانظم و متانت و دوایر ظریف و دلچسب. ظاهرا خط نستعلیق ابتدا در دو حوزه کتابتی شیراز و اندکی بعد در تبریز و سپس به سرعت در هرات و بغداد که از مراکز بزرگ ادب و هنر در آن زمان بودند مورد توجه قرار گرفت. این خط در هرات به اوج شکوفایی رسید و از آنجا در خراسان و سایر نقاط ایران گسترش پیدا کرد. در زمان صفوی خط مکتب میرعماد در خط نستعلیق شکل گرفت و تا حدود سه سده تداوم یافت. در دوره قاجار با وارد شدن صنعت چاپ سنگی و ظهور خوشنویس بزرگ این زمان، میرزا محمد رضا کلهر، خط نستعلیق وارد مرحله جدیدی شد و توسط خوشنویسان بزرگی چون عمادالکتاب تداوم پیدا کرد.

خط شکسته نستعلیق : خط شکسته نستعلیق از اوایل سده یازدهم هجری قمری پا به عرصه وجود گذاشت. در ابتدا تفاوت چندانی با نستعلیق نداشت. فقط برخی از حروفش بر اثر سرعت قلم، روان و پیوسته نوشته می شد و بعضی از حروف منفصل به صورت متصل در می آمد. در نوشته های این دوره نمونه هایی از خط تعلیق را می توان دید. درباره واضع خط شکسته آمده است که ابتدا دو روش ساده نویسی و پیچیده و درهم نویسی متداول بود. روش پیچیده آن به تعليق متمایل بود که به آن ترسل می گفتند و آن را مرتضی قلیخان شاملو از ترکیب خطوط تعليق و نستعلیق و شکسته ابداع کرد. محمد شفیع هروی- شفيعا- خط شکسته را ابداع کرد

به این خط سامان بخشید و اصلاحات عمده ای در آن پدید آورد. خط شکسته در نوشت احکام، کتاب نویسی، اشعار و قطعات خوشنویسی استفاده میشود.

این خط با ظهور درویش عبدالمجید طالقانی به کمال قانونمن رسید و به عبارتی اعجاز کرد. سپس علی اکبر گلستانه در ترویج شه کوشید و در این خط استاد مسلم شد.

خط اجازه : خوشنویسان دولت هانسی با تصرفاتی که در خیل توقيع به عمل آوردند ما اجازه را ابداع کردند. همان گونه که خمل توقيع برای نوشتن توشیحات در ایران به کار رفت، خیل اجازه برای نوستن گواهینامه با اجازه خول توسط استاد با استادان در پایان نيامات خوشنویسی در دولت عثمانی و کشورهای عربی مورد استفاده قرار می گیرد.

خط دیوالی جلی : در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری قمری از خط دیوانی ملیف تزیینی دیگری به نام دیوانی جلی پایدار گشت. تزیینات دیوانی جلی از خط چینی اقتباس شده است. اختراع و ابداع آن توسعل شهلا احمد پاشا از رجال دولت عثمانی صورت گرفت. خصومسيات اصلی دیوانی جلی، آرایش و تزیین فراوان به وسیله عناصر تزیینی گوناگونی بود که لزوما هیچ ارزش نوشتاری نداشت. بنابراین تمام مجموعه خط به صورت توده ساختاری مکعبی شکل، شامل مستحلیل های مستقیم و مایل و اشکال هندسی و تزییناتی با نقله های ریز به نحوی که خیل و شکل و نقله، جایگاه نوشته را از طول و عرض پر کند، ظاهر میشود.

خط رقعه : رقعه به معنای نوشته، نامه و مکتوب میباشد. خط رقعه بعد از خط دیوانی پدید آمد و قواعد آن را ممتاز بک در سده سیزدهم هجری قمری بر مبنای نقطه وضع نمود. این خط بهتر و واضح تر از خیل دیوانی است و در نوشته های فوری و نیز برای کتابت کتب و مجلات در سراسر کشورهای عربی رایج است.

خط مثنی : خيل مثنی به معانی گوناگون از جمله خط متعاكس، خط آینهای، خط دوتایی، خل جفتی، خل برگردان و خط توامان آمده است. مخترع این خط مجنون رفیقی هروی در سده دهم هجری قمری است. این خط در ابتدا برای مهرسازی استفاده می شد. انواع خطوط کوفی، محقق، نسخ، نستعلیق و خصوصا ثلث را می توان با شکل های مختلف به صورت متنی نوشت.

خط مصور، مشکل، خط و نقش : مخترع این خط نیز مجنون رفیقی هروی در سده دهم هجری قمری است. خل مصور خالی است که خوشنویسان، ترکیب حروف و کلمات را در قالب تصاویر از جمله شکل و شمایل انسان، جانوران، گیاهان، اشیا و نقوش زیبا و فرم های انتزاعی نوشته و به صورت قلعه ای خوشنویسی جلوه گر می کنند. در خط مصور از انواع خطوط می توان استفاده کرد، اما خيل ثلث کاربرد بیشتری در این خط دارد.

خط طغرا : طغرا خالی است قوس دار به شکل کمانچه، همراه با خطوط پیچیده و متوازی به اشکال مختلف از جمله طغرای ملیر (به شکل پرنده) و طغرای مشجر نوشته می شد. ما را در قدیم بر سر فرمان های پادشاهان می نوشتند که نام و لقب پادشاه را در برداشت. در میوان پادشاهان، طغرای سلطان به جای مهر متداول بوده است. رسم استفاده از طغری از زمان سلجوقیان در ایران متداول بود. قلم طغری نخست بر صدر احکام فرمانروایان و نیز مسکی و مهر و عقیق قرار داشته و به تدریج موارد استعمال دیگری یافته است. طغرای فرامین را خوای عتیق اردوبادی در سده دهم هجری قمری و در زمان شاه عباس صفوی اختراع کرد و در سیزدهم هجری قمری، مصطفی راقم از خوشنویسان دولت عثمانی خط طغرا را به شیوه کن در آورد.

خط سیاه مشق : گونه ای از خط است که از نوشتن مکرر حروف و کلمات حاصل می شود. در گذشته خطاطان تکرار حروف و کلمات در سیاه مشق را تا سه بار جایز می دانستند (رهپیما، ۶۶ ، ۱۳۹۲ ) اما امروزه خوشنویسان حروف و کلمات را تا بیست بار هم تکرار کرده اند. این گونه سیاه مشق ها نه تنها برای تمرین و افزایش قدرت خوشنویسی نوشته می شوند، بلکه به نوعی فراهم آوردن یک قطعه مشق خوش ترکیب و زیبا از نظر خوشنویسی است.

خط غبار (غبار نویسی) : در اطلس خط آمده که خط غبار را در نامه کبوتر به کار می برده اند و از این رو آنرا قلم الجناح نیز گفته اند. بنابر عقیده بسیاری از خطاطان متاخر و معاصر قلم غبار یک نوع خط نبوده و تمام خطوط را اعم از نستعلیق، نسخ، ثلث، شکسته و غیره را به شیوه غبار یعنی به شکل بسیار خفی، ریز، باریک و نازک خط، می توان نوشت. در واقع منظور نوشته ای چندان ریز است که گویی گرد و غبار به صفحه کاغذ نشسته باشد و در حقیقت ضخامت کلماتی که با این خط بر سطح کاغذ می نشیند کمتر از یک تار مو است. در این شیوه نگارش نوشته ها بسیار ریز هستند. ارتفاع حروف حدود ۳/۱ میلیمتر و عرض هر کلمه به ندرت از ۳ میلیمتر بیشتر میشود.

خط مسلسل: این خط از خط ثلث یا توقيع گرفته شده است که در یک سطر حروف و کلمات با خطهای ظریف و نازک به هم پیوسته و زنجیر شده اند.” این خط را بیشتر کاتبان دیوانی در نوشتن نامه ها و نمایش رسمی به کار می برند تا خواندن آن برای هر کس میسر نباشد.

خط گلزار : خط گلزار نوعی از خط است که محدوده ی فضایی داخلی حروف نسبتا بزرگ طراحی شده را با نقش و نگارهای تزیینی به وسیله طرح های گل دار، طرح های هندسی صحنه های شکار، چهره ها، خطوط کوچک و نقوش اسلیمی پر می کنند.

چلیپا: به نوشتن مورب دو یا چهار مصرع از شعری با مضمونی با متنی چلیپانویسی می گویند. اندازه ی قلم چلیپا را دو دانگ یا بر حسب میلیمتر ۱/۵ تا ۲ میلیمتر می دانند. قلم دو دانگ قلمی است که یک خوشنویس بدون این که بخواهد دستش را روی صح کاغذ جابه جا کند، حول محور مچ حرکت دهد و بنویسد. رعایت و بیاض (خلوت و جلوت، سیاهی سفیدی)، استفاده از کشیده ها در کنار حروف دیگر و . آنها به هم که باعث تنوع ترکیب در چلیپانویسی می شود و توجه به تراش قلم که در عشر متن و سبک و سیاق و مکتب تاثیر گذار است، از اصول چلیپانویسی است. میرعماد از برجسته ترین چلیپانویسان در بین قدما است.

رنگه نویسی : به معنای نوشتن بارنگ (مرکب های رنگین) است. در عرف خوشنویسان، خوشنویسی با مرکب های الوان با طلا و نقره، محلول لاجورد، سیلو، سفید آب و زنگار را به گفته اند. خطاط یا کاتبی که با انواع مرکب های رنگین گرفته شده از گیاهان و سنگ های معدنی کتابت می کرده، رنگه نویس و به خط او نیز خط رنگه یا خط رنگی می گفتند. رنگه نویسی از سده ۹ هجری قمری توسط خوشنویسان استفاده شده است. معمولا بیشتر هم در قر آنها و اسماء الحسنی و سرسوره ها کاربرد داشته است.

قطعه : معمول ترین قالب خوشنویسی غیر مذهبی در جهان اسلام همیشه قالب قطعه بوده است. در قطعه همیشه بخشی از شعر یا نوشته ای بلند در دو با چهار سطر خوشنویسی می شود. خوشنویس در قطعه نویسی بیشتر از کاغذها و مرکب های الوان استفاده می کرده است.

قطاعی : در قدیم به این هنر معرق کاغذی هم می گفتند. قطاعی یکی از شیوه های ابداعی هنرمندان مکتب هرات است که تصویرگر، طرح ها و نقش و نگارهایا خطوط خوشویسی شده را در رنگ های گوناگون ترسیم کرده، سپس قطاع آنها را با چاقوی مخصوص (شفره) می برید و در جای موردنظر می چسباند. آثار قطاعی شده غالبا دارای امضای خطاط کاتب و هنرمند قطاع است.

کتیبه : اسم و واژهای عربی است به مفهوم سنگ نبشته، کتابه، نوشته ی خطی، اهدائه، تقدیم نامه، نوشته ای بر بدنه کوه یا تخته سنگ. همین طور به حاشیه دور سر در عمارت های دیوار مساجد، آرامگاه ها، بقعه ها، گوشه های پارچه ای مانند سفره، جامه، بیرق، پردهی خانه کعبه، زرین پوش اسب، پوشش تکیه ها، اماکن متبرکه نیز کتیبه می گویند.

کتیبه های پیش از اسلام به لحاظ زبانی به دو گروه ایرانی و انیرانی قابل تقسیم اند. عمده کتیبه های ایرانی در ایران کنونی از دوره عیلامیان، کتیبه های عیلامی و از دوره باستان، فارسی باستان و از دوره میانه، کتیبه های پارتی و ساسانی باقی مانده اند. کتیبه های خارج از ایران فعلی پر شامل کتیبه های خوارزمی، بلخی، سغدی و نیز کتیبه های پراکنده در هند و چین است. به های ایرانی شامل کتیبه ها نوشته های یونانی، آرامی، اورارتویی، هینی و الیمایی است.

کتیبه های بعد از اسلام اغلب به خطهای کوفی، ثلث، محقق، نستعلیق، نسخ، طغرا، تعلیق شده اند. بر مبنای کتیبه های موجود در بناهای اسلامی از آغاز تا حدود سده هفتم د کتیبه ها تنها به خط کوفی نگارش می شده اند. از سده هشتم به بعد، خط ثلث در نوشتن کتیبه ها بیشتر رواج می یابد. البته خط کوفی هم چنان استفاده میشود.

کتیبه در هنر کتاب آرایی شکلی مستطیل گونه است که مذهبان آن را در سرسوره های قرآن و سرفصل های دیوان اشعار و دیگر کتاب ها به کار برده اند و جلدسازان در چهار طرف حواشی جلد نزدیک لبه ها به کار می برند. این کتیبه ها به چند شکل دیده میشوند :

۱. ساده: مستطیل ساده مذهب و مرصع است.

۲. قلمدانی: فرم کلی آن به شکل قلمدان و دو سر آن به شکل نیم دایره است. از این نقش مایه در طرح های قالی های قدیمی نیز زیاد استفاده شده است.

٣. بازوبندی: دارای ساختاری چلیپایی است که دو بازوی آن نسبت به دو بازوی دیگر آن کوتاه تر است. وجه تسمیه آن از شکل بازو بندهای پهلوانی گرفته شده است. کاربرد این نوع کتیبه را در بسیاری هنرهای دیگر مانند قالی بافی و معماری نیز می توان دید.

۴. تاجی شکل: این نوع کتیبه شکلی شبیه تاج دارد و در برخی موارد به شکل دو نیم تاج قرینه در سرلوحهای مذهب و مرصع نسخه های خطی به کار رفته است.

2 نظرات
  1. دستگاه لیزر کیوسوئیچ می گوید

    میشه در مورد بزرگان خوشنویسی ایران بیشتر توضیح بدید

    1. chapkhone می گوید

      در مقاله های بعدی حتما نویسندگان و هنرمندان مطرح ایرانی را در زمینه هنر خوشنویسی و نقاشی به شما معرفی خواهیم کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.