تاریخچه بوجود آمدن صحافی به چه دوره ای برمی‌گردد؟

0

تاریخ صحافی و جلدسازی را متفاوت بیان کرده اند و بعضی از آن را مقارن با شکل گیری کتاب بیان کرده‌اند. بعضی نیز گفته‌اند به وسیله به هم بستن کناره صفحات به یکدیگر پس از رواج استفاده از پارشمن معمول شد.

سومری‌ها برای نگهداری و بایگانی الواح گلی، آنها را روی تاقچه‌هایی به پهنای ۴۵ سانتی متر می‌گذاشتند و گاهی نیز این الواح را در کوزه‌ها و خم های کوچک نگهداری می‌کردند. چینی‌ها برای محفوظ ماندن نوشته های خود کاغذهای راه راه طویل به کار میگرفتند و آنها را جناقی تا می زدند. در هند درخت های بلندی وجود داشت به نام «تاری »که بر روی برگ های آن ها می‌نوشتند. سپس به وسیله عبور نخ از سوراخی که در میان برگ ها ایجاد می شد، این اوراق را به یکدیگر می چسباندند.

در شهرهای مرکزی و شمال هند از پوست درخت «توز»، که «بهوج» نامیده می‌شد، برای نوشتن استفاده می‌کردند؛ اوراق نوشته شده را با اعداد متوالی شماره گذاری می‌کردند، بعد از اینکه کتاب تمام می‌شد اوراق را در یک قطعه پارچه می‌پیچیدند و در میان دو لوح که به اندازه همان کتاب انتخاب شده بود، می گذاشتند. این نوع کتاب را که برای نامگذاری به کار می رفت «پوتی» می‌خواندند. برای نگهداری طومارهای مصری که از پاپیروس بود و گاه طولشان به پنچ متر می رسید، آنها را دور یک چوب استوانه‌ای شکل می‌پیچیدند.

در نخستین کتاب های صحافی شده، صفحات کتاب را میان دو تخته ضخیم قرار می دادند و تخته ها را با چفت یا نوار یا بندهای چرمی می بستند. ماده ای که معمولاً برای پوشش به کار می‌رفت چرم بوده ولی عاج، نقره، طلا ،ابریشم و مخمل نیز بکار می رفت.

صحافی در مصر تا قرن دوم بعد از میلاد، کتاب به شکل امروزی وجود نداشت. در مصر رفته رفته طومارهای پاپیروس جای خود را به ورق های پاپیروس و یا پوست دادند. کتاب های مقدس مربوط به این دوره شکل مستطیل داشتند و اوراق آنها از ته به یکدیگر دوخته شده بود. این کتاب ها را برای محافظت بیشتر از جلدهای محکمی که از باقی مانده های پاپیروس و یا ورقه های چوب درست شده بود، می پوشاندند. با گذشت زمان و پیشرفت دباغی پوست و به وجود آمدن پارشمن، چرم نازکی روی این جلد می‌کشیدند و حتی آن را با طرح های طلای تزیین میکردند.

تاریخچه معانی کتاب در غرب، تا آنجا که معلوم شده، با لوح های دو- لتَ رومی آغاز می شود. این روکشها مخصوص لوح‌های مومی بودند که از ته با حلقه هایی به هم متصل می شدند. نقاشی دو- لتَ از آبنوس، شمشاد، عاج یا بعضی مواد سخت می ساختند و گاه پوشش رویی را استادانه کنده کاری می‌کردند و متن واقعی با سوزن روی سطوح مومی حک می شد.

صحافی در مسیحیت

پیدایش کتاب‌هایی به شکل کدکس با طلوع مسیحیت همزمان است. به ویژه صحافی‌های قبطی بازمانده از جوامع مسیحی اولیه مصر ،اغلب خصیصه های اصلی صحافی کدکس ها را نشان می دهد. از صحافی های اولیه کلیسای قبطی مصر فقط تکه پاره هایی باقی مانده است.مسلمانان، هنر چرمکاری قبطی و طلاکوبی را به سوییس و اسپانیا بردند.

مسیحیان غربی سنتی داشتند که به اواخر دوران روم باستان باز می‌گشت. در اورپا و آفریقا پیدایش کدکس یک پیشرفت محسوب می شد، ولی شیوه کار و تزئینات متفاوت بود. در اوایل قرون وسطی صحافی با چرم و مقوا انجام می گرفت، ولی از دوران قبل از قرن یازدهم نمونه های معدودی در دست است.

نمونه ای از صحافی جواهر نشان از قرن هفتم باقی است. صحافی جواهر نشان که در فاصله قرن های نهم تا دوازدهم به سفارش امپراتوران و اشرافزادگان انجام می گرفت، بیشتر به منظور نمایش مهارت های مضری بود. نمونه‌هایی از این صحافی‌ها متعلق به قرن نهم در کتابخانه ملی ایالت بایر آلمان موجود است.

صحافی رومیایی

صحافی های رومیایی (رمانسک) متعلق به قرن دوازدهم و سیزدهم، صحافی های برجسته ای هستند که حدود دویست نمونه از آنها باقی مانده است. مهرهای روی جلد نشانگر شخصیت های کتاب مقدس نظیر دور، سامسون ،و مریم باکره، و همچنین شخصیت های اساطیر کلاسیک چون سنتورها وسیرن ها بود. دو فروشگاه خاص و مهم در این زمینه در پاریس در همسایگی دانشگاه سوربن در فاصله زمانی ۱۱۳۵ و ۶۴۱۱ دایر بود. مهر کوبی در قرن های پانزدهم و شانزدهم میلادی، یعنی دوران غلبه سبک گوتیک به سطح بالایی از دستاوردهای هنری رسید. صحافی در ایتالیا، به ویژه و نیز در این قرن ها پیشرفت قابل ملاحظه ای داشت.

تأثیر صحافی در غرب

تأثیر صحافی در غرب

در اوایل قرن هفدهم یک صحاف گمنام فرانسوی صحافی های استثنائی و ارزنده ای عرضه داشت که با طرح های هندسی مهرکوبی و طلاکوبی شده بود. سنت مهم صحافی فرانسه مربوط است به دوره رنسانس که تا امروز هم باقی مانده است و هنوز هم پاریس مهم ترین مرکز صحافی‌های ظریف و پر زرق و برق دنیا محسوب می‌شود. اسپانیا، در نتیجه سلطه مغربی‌ها، همواره کشوری متفاوت به حساب آمده و سنت های صحافی در این کشور نیز از این شرایط متأثر بوده است. تأثیر سنت صحافی عربی به صورت استفاده از نوارهای به هم بافته، حلقه ها و خالها ، با چند مهر پیوست، آشکار است. صحافی اسپانیا، همانند ایتالیا، به شدت از صحافی فرانسوی متأثر است.

بعد از دوره گوتیک صحافی آلمان متحول شد و از سبک فرانسوی و ونیزی تأثیر گرفت. در قرن هفدهم نقش مهرها بیشتر از طبیعت مایه می گرفت درباره صحافی قرن هجدهم آلمان مطالب چندانی در دست نیست و نیازمند تحقیق بیشتر است. در قرن نوزدهم بعضی از صحافان ماهر و قابل آلمانی به ایالات متحده، انگلیس و دیگر کشورها مهاجرت کردند، در قرن بیستم، صحافی دستی در آلمان به افتخارات نوینی نائل آمده است و حتی برخی صحافان آلمانی در سطح جهانی شناخته شده هستند.

صحافی در انگلیس

صحافی در انگلیس تا پیش از قرن هجدهم هیچ برتری و افتخاری کسب نکرد. صحافی انگلیس دنباله روی صنعت صحافی گوتیک آلمان و کشورهای پائین تر از آلمان بود. در نیمه دوم قرن شانزدهم، در انگلستان، مجموعه داران بزرگی وجود داشتند که بهترین صحافان محلی و اروپای را استخدام کرده بودند. برخی از گرد آورده های ایشان در کتابخانه بریتانیا موجود است. طلاکوبی جلدها در حدود ،۱۵۴۰ یعنی بیش از نیم قرن پس از رواج طلاکوبی در اورپا، به کار رفت، البته تأثیر سبک ایتالیایی در آن واضح است. در اروپا، انگلیس و امریکا ارتباط نزدیکی بین صنعت چاپ و صحافی وجود داشت و در قرن شانزدهم و هفدهم تمامی فرآیندهای حروفچینی و حتی خرده فروشی محصول نهایی در یک کارآگاه انجام می گرفت. در قرن بعد هم صحافی دستی انگلیس جایگاه خود را پیدا کرده و صاحب سبک شد. البته صحافی‌های اواسط قرن نوزدهم و بعد از آن انگلیس و امریکای شمالی از نظر هنر اهمیتی ندارند، ولی معدودی کارهای صحافی ناب در این دوره وجود دارد.

در ایالت متحده، سنت صحافی انگلیس همواره بیشترین تأثیر را بر صحافی داشته است. در اوایل قرن بیستم، سبک جدیدی در نیویورک ابداع شد و صحافی های بسیار ارزشمندی در چاپخانه های بزرگ و کتابخانه هایی که کتاب های دارای صحافی دست ساز را نگهداری می کردند، تولید می شد.

صحافی در آلمان

صحافان آلمانی مهاجر که از دهه ۱۹۳۰ به قاره آمریکا آمدند، تأثیر قابل ملاحظه ای بر این صنعت و هنر در جهان نو گذاشتند. سبک های صحافی قرون وسطایی در هلند ،بلژیک و لوکزامبرگ به صحافی آلمانی بسیار نزدیک بود. از قرن هفدهم به بعد، صحافان این کشورها به موفقیت هایی دست یافتند.

در کشورهای اسکاندیناوی تا پایان قرن نوزدهم، سبک صحافی تا حد زیادی تقلیدی بود، هر چند که تصادفاً نمونه هایی برتر، از نظر کار و نقش های روی جلد، به ویژه در کپنهاگ دیده شده است. از این پس، بیشتر صحافی ها به یافته های فردی در این کار اختصاص دارد.

صحافی در سوئد نیز پیش از ۱۸۵۰، صحافی کتاب ها غالباً تقلیدی از سبک فرانسوی و تا حدودی انگلیسی و آلمانی بود. بعد از ۱۸۵۰ نمونه هایی از صحافی خاص و ناب سنتی دیده می شود. در فاصله های دهه های ۱۹۲۰  و ۱۹۳۰ هنر صحافی کتاب پیشرفت کرد که حتی بر سنت کتاب سازی ممالک اسکاندیناوی تأثیری پایدار گذاشت.

در ۱۸۸۷، کارگاه صحافی مخصوص صحافی دست‌ساز در نروژ تأسیس شد که در آن هنرمندان برجسته نروژی به خلق آثار هنری میپرداختند.

تأسیس نمایشگاه صحافی

تأسیس نمایشگاه صحافی

در دهه ۱۹۵۰ نمایشگاه های بسیار مهمی از صحافی های دست ساز انگلیس، آلمانی سوئدی ،دانمارکی با حمایت مالی کتابخانه های دانشگاه کنتاکی برپا شد. ذوق هنری آثار ارائه شده در این چهار نمایشگاه توجه قابل ملاحظه ای را به خود جلب کرد؛ همچنین این آثار شواهدی را نشان می‌دادند که بر اساس آن می توان پذیرفت در نیمه دوم قرن بیستم بعضی از بهترین صحافی ها و طراحی های کتاب از کشورهای شمال نشأت گرفته است.

صحافی در اسلام

تاریخ صحافی در فرهنگ ایرانی و اسلامی در مقوله هنر و پیشه وَرّاقی می گنجد و جزئی از آن محسوب می شود. وَرّاق به کسی اطلاق می شد که کاغذ می‌ساخت و یا ورق کاغذ را به انداز ههای گوناگون می برید. این لغت گاه به معنی کاتب و گرّاسه نویس و مجله نیز به کار رفته است. ایرج افشار می نویسد: وراق معمولاً به کسی گفته می شد که نسخه ها را کتاب و تزئین و تجلید و وصّالی می‌کرد و خود آن را می فروخت.

وراقان اغلب دکانی داشتند که محل تجمع اهل فضل و ادب بود. به نوشته‌ی وی: صحافی و مجلدگری در تمدن و فرهنگ سنتی ما عبارت از حرفه و هنری است که صاحب آن پیشه، کتاب بی جلد را تجلید، کتاب معیوب را وصّالی و مرمت و شیرازه دوزی و کاغذ کتابت را جدو لکشی می‌کرد.

همچنین می توانست اوراق موش خورده، کرم زده و آتش دیده را به وسیله متن و حاشیه کردن، حیات تازه ای بخشید و کاغذ را آهار مهره و احیاناً دو پوست سازد.

اما صحاف در ادوار پیشین، تنها به تجلید کتاب نمی‌پرداخته، بلکه با این نام و پایه عنوان وّراق یه استنساخ، مقابله و تصحیح نسخ نیز اهتمام می کرده است.

در طرح کتاب ها که از سنت قبطی نشأت می گرفت، معمولاً محور افقی کتاب بلندتر از محور عمودی آن بود و جلدها به روش ضربی و بدون پوشش طلا تزئین می شد. در قرن پنجم و ششم هجری، جلد با طلا و یا با نقاشی تزئین  میشد. طی این مدت محور عمودی کتاب بلندتر می شد. قدیمی ترین جلدهای مربوط به جوامع اسلامی که تاکنون به دست آمده، تأثر از طرح ها و روش های قبطی بوده است.

در آثار قدیم اسلامی مطالبی درباره صحافان و جلدهای گرانبهای ساخت دست ایشان دیده می شود، ولی متأسفانه به نظر می رسد هیچ یک از این جلدها پس از حمله مغول بر جای نمانده است. اطلاع ما از جلد سازی پس از قرن ۴۱ م . بسیار محدود است و حتی اطلاع ما از جلد سازی در قرن ۴۱ م  در ایران و نواحی مجاور به نواحی مجاور به نمونه های معدودی خلاصه می شود که در موزه های هنر اسلامی موجود است.

هنر صحافی در ایران

قرن هشتم و نهم هجری را می توان عصر طلایی هنر صحافی و جلدسازی در ایران به شمار آورد. کارهای این دوره بیشتر بر پوست بز، به رنگ قهوه ای و قرمز انجام می شده است .و نهایت مهارت در طلاکوبی و تزئین چرم را نشان می دهد.

در دوره های متأخر، از جمله در عهد تیموریان و صفویان نیز صحافان، علاوه بر تسلط به فن تجلید به دیگر هنرهای عصر خود، چون افشانگری، ابرسازی، نقاشی، مقواسازی تذهیب و خوشنویسی آگاه بودند و بعضاً پاره ای از فنون ادبی روزگارشان را هم  میدانسته و از زمره اهل فن و دانش بودند.

در عهد شاهرخ تیموری، هنر جلدسازی در خطه خراسان، به ویژه هرات، به اوج کمال رسید. جلدهای ایرانی این دوره بر نظایر خود در اروپای قرون وسطی برتری دارند. در اواخر قرن نهم هجری قمری، نقاشی با استفاده از لاک که احتمالاً در زمان تیمور یا جانشینان وی از چین به ایران آمده بود، در جلدسازی به کار گرفته شد. در عهد صفویه ظریف کاری دوران تیموریان منسوخ شد. در دوران پادشاهی فتحعلی شاه قاجار، جلدسازی تحت الشعاع صحافی اروپایی قرار گرفت. در دوران ناصرالدین شاده قاجار صحافی به روش روغنی (لاکی) ترقی بسیار کرد و استادان زبردستی در شهرهای تهران، شیراز، اصفهان و دیگر شهرها آثار و شاهکارهایی برجای گذاشتند .

صحاف باشی مشهد از جمله این استادان است .در ۱۹۲۶ ق. به دستور ناصرالدین شاه، مؤسسه «مجمع الصنایع» در تهران بوجود آمده ظاهراً جلدهای بسیاری که از کتاب های کتابخانه اندرونی شاهی بدست آمده و بعدها به کتابخانه سلطنتی انتقال یافته، کارهایی است که در همین مجمع الصنایع درست شده است.

در میان کتاب های ناصرالدین شاه، جلدهایی اعم از چرمی و یا پارچه ای (بیشتر محفل) موجود است که به روش فرنگی تهیه شده و حتی گاهی برای اینکه کاملاً حالت کارهای فرنگی به آنها داده می شود به جای لچک و ترنج روی آن ها نقش شیر و خورشید ضرب کرده‌اند. تعدادی از این نوع جلدها را در کتابخانه سلطنتی سابق و بخشی دیگر را در کتابخانه ملی ایران می توان دید.

صحافی با استفاده از جلدهایی که با جواهرات فراوان و نظایر آنها تزئین می شدند، در دوران گذشته در مشرق زمین رواج داشت و از آنجا به اروپا راه پیدا کرد و در میان نخستین صحافان اروپائی که بیشتر از راهبان بودند، معمول گشت .این راهبان برای آرایش جلدهای نسخه های داخلی از زیورآلات و حتی جواهر استفاده  میکردند. نمونه هایی از این جلدها که از قرن ۴ م. در اروپا رایج بود، در کلیساها و موزه های اروپا باقی است. مذهب مانی نیز که به توسعه نقاشی در کشورهای شرقی اسلامی کمک

 پارچه یا از کاغذ ضخیم ساخته می شود. برای این کار، ابتدا ورقه های بزرگ مقوا را به وسیله ماشین برش در اندازه مطلوب بریده، سپس روی پارچه یا کاغذ ضخیمی که سطح درونی آن چسب خورده، چسبانده می شود و در عین حال باریکه هایی کاغذ ضخیم نیز به صورت عطف در فاصله میان هر دو قطعه مقوا بر پارچه زیرین می چسبد. سپس لبه های اضافی پارچه به طرف توی جلد برگردانده و بر سطح داخلی ،دو قطعه مقوا می‌چسبانند.

چاپ جلد : درج عنوان، نام نویسنده و دیگر اطلاعات کتاب شناختی و بعضی تزئینات روی جلد و عطف کتاب را چاپ جلد می نامند. این کار با چاپ به روش عادی و رسا به روش طلا کوبی صورت می‌گیرد. در روش اخیر از حروف و یا کلیشه و ورقه های نازک طلایی یا رنگی استفاده می شود.

جلدگذاری : در این مرحله به سطح دو آستر به ورقه کتاب و پارچه مشبک عطف کتاب چسب می زنند و فرم های به هم متصل شده را داخل می گذارند و با وارد کردن فشار، عطف فرم ها را به عطف جلد، و آستر بورقه ها را به سطح داخلی جلد می‌چسبانند. سپس کتابها را چند ساعت زیر پرس می گذارند تا خشک شوند.

صحافی معاصر

پس از اختراع چاپ توسط گوتنبرگ در ۱۴۴۰ م. بازار چاپ و نشر کتاب رونق پیدا کرد. با افزایش تعداد باسوادان و به تبع آن رونق بیشتر بازار نشر بازار صحافی نیز گرم شد .بعضی از صحافان عاشقانه و هنرمندانه به این کار می پرداختند و حتی گاهی جلد کتاب را از محتوای آن ارزشمندتر، می ساختند.

تا اوایل قرن بیستم، یعنی پیدایش صحافی ماشینی، کتاب ها با دست صحافی می شدند .از ۱۹۳۰ به بعد، یعنی با پیدایش نخستین ماشین های مجهز صحافی تمامی مراحل صحافی توسط ماشین انجام می گرفت.

البته امروزه هنوز هم کتاب هایی با دست صحافی می شوند. صحافی دستی استحکام بیشتری دارد، ولی بدیهی است که بسیار کندتر از صحافی ماشینی انجام گیرد. صحافی ماشینی با اختراع ماشین های مجهزتر همواره در حال تکامل بوده است.

در دهه ۱۹۵۰، صحافی بدون نخ موسوم به «ته چسب» ابداع و مرسوم شد. این شیوه صحافی که بدون استفاده از عمل دوخت و به وسیله ماشین انجام می گرفت، جانشین ته دوزی کتاب شد. از این پس با استفاده از تسمه نقاله، مراحل صحافی با سرعت زیاد و در یک خط تولید انجام گرفت، در اوایل ۱۹۶۰ مراحل مختلف کار صحافی، از دوختن تا پرس کردن و بسته بندی، بدون دخالت دست انجام گرفت. در اواخر دهه ۱۹۶۰، ماشین های به وجود آمدند که قادر بودند تا ۶۰ جلد کتاب را در یک دقیقه صحافی کنند. در صحافی ماشینی پیشرفته امروزی، مراحل مختلف صحافی که جداجدا و توسط ماشین های مختلف انجام می گرفت، یک پارچه شده است. این ماشین ها تمامی مراحل صحافی را انجام داده، حتی در آخرین مرحله برای توزیع بسته بندی می‌کنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.